1- Miyake-jima | میاکجیما
تمامی اهالی جزیره ی میاکجیما مجبورند همیشه یک ماسک ضد گاز همراه خود داشته باشند تا در صورت لزوم از آن استفاده کنند. اما چرا؟
جزیره ی میاکجیما یکی از جزایر آتشفشانی ایزو است که در جنوب شرقی کشور ژاپن قرار دارد. ساکنین جزیره ی میاکجیما زندگی بسیار خطرناکی دارند. آتشفشان های این جزیره در طول یک قرن گذشته، شش بار فوران کرده اند اما مواد مذاب تنها خطری نیست که جان اهالی این جزیره را تهدید می کند. کوه های آتشفشانی جزیره ی میاکجیما همیشه، حتی زمانی که در حال فوران نیستند، مقادیر زیادی گاز سمی سولفور دی اکسید منتشر می کنند.
در سال ۲۰۰۰، فوران شدید کوه اویاما باعث شد که همه ی مردم جزیره را تخلیه کنند. این فوران با ۱۷۰۰۰ زلزله همراه بود! میزان گازهای سمی منتشر شده فوران کوه اویاما به حدی بود که برای چهار سال و نیم، ورود به جزیره ممنوع اعلام شده بود.
بالاخره در سال ۲۰۰۵ به مردم اجازه داده شد که به محل زندگی شان بازگردند. حدود ۲۸۰۰ نفر از ۳۶۰۰ ساکن اصلی جزیره تصمیم گرفتند که به شهرشان بازگردند. با این حال هنوز هم یک سوم جزیره غیر قابل سکونت است.
سال هاست که هر گونه پرواز به جزیره ی میاکجیما از طرف حکومت ژاپن ممنوع شده است. در سال ۲۰۰۵، حمل ماسک ضد گاز برای تمامی شهروندان جزیره اجباری شد. در سراسر جزیره آژیرهای خطر کارگذاشته شده اند که هنگام خطرناک شدن میزان گازهای سمی به صدا درمی آیند. پزشکان حکومت ژاپن هم همیشه ساکنین را معاینه پزشکی می کنند.
اما با وجود خطرهای بسیار، جزیره ی میاکجیما، جاذبه ی توریستی بزرگی به حساب می آید. دیدن خانه های متروکه، ماشین های خاک گرفته، ساختمان های نیمه ذوب شده و مواجه شدن با صحنه هایی مثل عکس زیر، برای هر کسی جذاب و جالب است./۱نفر.
2- Longyearbyen | لانگیربین
اجساد در این جزیره تجزیه نمیشوند. یعنی تمام اجساد دفن شده در لانگیربین کاملا دست نخورده باقی میمانند و هیچ تجزیهای روی آنها صورت نمیگیرد. حتی دانشمندان قسمتی از بدن مردی را که در آنجا دفن شده بود را خارج کرده و توانستند ویروس آنفلوآنزا که در آن زمان شایع و موجب مرگ او شده بود را دست نخورده بیابند.
افراد بیمار یا رو به مرگ به سرعت و به صورت هوایی یا دریایی به بخش دیگری از نروژ منتقل میشوند تا بتوانند روزهای آخر عمر خود را بگذرانند.
نکته دیگر اینکه تعداد خرسهای قطبی این شهر نیز بسیار زیاد است به طوریکه با تعداد ساکنین میتوان آن را برابر دانست. مردم اجازه دارند برای دفاع شخصی به این خرسها تیراندازی کنند. اما با این حال شکار خرس قطبی در این شهر ممنوع است. جالب این است که این خرسها هم پس از مرگ باید به مکانی دیگر برای دفن شدن فرستاده شوند.
چند مورد مشابه:
کانها و شهرهای مرگ ممنوع دارای پیشینه تاریخی هستند. تاریخی که مبدا آن به قرن پنجم پیش از میلاد میرسد زمانیکه ورود مرگ به سرزمینهای مذهبی در جزایر دلوس یونان ممنوع بوده است...
تاریخی که بعد از قرنها، کم و بیش در شهرها و روستاهای جهان عصر حاضر خود را به همان قدرت نشان میدهد.
ژاپن کشوری با عقاید بودایی: جزیره کوچکی به نام ایتزوکوشیما دارد. مردمان این جزیره بر اساس عقاید شینتو، ایتزوکوشیما را یک مکان مقدس میدانند و در حفظ و نگهداری پاک آن توجه ویژه میکنند. راهبان معبد برای حفظ این جزیره مقدس به سختی کار میکنند تا مطمئن شوند هیچ مرگی در آنجا به وقوع نمیپیوندد.
هیچ مرگ یا تولدی از سال 1878 در نزدیکی معبد اجازه نداشته و زنان باردار وقتی به وضع حمل خود نزدیک میشوند اجازه رفت و آمد به آنجا را ندارند. همینطور افراد مسن و یا کسانی که مبتلا به بیماری حاد یا لاعلاجی باشند. چرا که همچنان مرگ در ایتزوکوشیما ممنوع است.
جزیره کوچک ایتزوکوشیما-ژاپن
نمونه دیگر شهر کوچکی به نام فالسیانو دل ماسیکو در جنوب ایتالیا است. البته اینجا داستان کمی فرق میکند. مردم اجازه مردن ندارند، نه به خاطر اعتقادات مذهبی یا شرایط محیطی... بلکه دیگر جایی برای دفن مردگان وجود ندارد.
به همین خاطر شهردار آنجا اعلام کرد، شهروندان اجازه ندارند تا احداث مکانی جدید برای گورستان به سرای باقی بشتابند.
آنها باید مرگ و میرشان را به تاخیر بیاندازند، تا شهردار بتواند فکری به حال گورستان جدید بکند. شاید مردم آنجا بتوانند چیزی از روستائیان توراجا در اندونزی یاد بگیرند. جادویی که مرگ را در اطراف شهرشان برای مدتی سرگردان نگه دارد
شهر کوچک، فالسیانو دل ماسیکو در جنوب ایتالیا
دستور مرگ ممنوع برای مردم سارپونکس، روستایی زیبا در جنوب غربی فرانسه نیز از جانب شهردار آنجا صادر شده است. البته این تصمیم نیز پس از برگزاری جلسه در دیوان اداری و تصویب طرح "توسعه گورستان" اعلام شد.
البته او مرگ را به طور کامل منع نکرده است، بلکه اعلام نمود کسانی که به خودشان اجازه مردن بدهند به شدت تحریم خواهند شد البته هنوز مشخص نیست این تحریم دقیقا شامل چه چیزی میشود.
به نظر شما چگونه میشود یک فرد مرده را تنبیه کرد؟ اما این اعلان شهردار مردم سارپورنکس را نگران کرده است. سوال آنها این است که؛ اگر بمیرم چه به سرم میآورند؟ ما هم نمیدانیم.
قدس به سختی کار میکنند تا مطمئن شوند هیچ مرگی در آنجا به وقوع نمیپیوندد.
هیچ مرگ یا تولدی از سال 1878 در نزدیکی معبد اجازه نداشته و زنان باردار وقتی به وضع حمل خود نزدیک میشوند اجازه رفت و آمد به آنجا را ندارند. همینطور افراد مسن و یا کسانی که مبتلا به بیماری حاد یا لاعلاجی باشند. چرا که همچنان مرگ در ایتزوکوشیما ممنوع است.
3- Garbage City | شهر زباله
نزدیک به 100 سال است که نیروی غیر رسمی زباله ها را در سطح شهر را جمع آوری ، مرتب ، بازیافت ، فروش می کنند . زندگی آنها با زباله یکی شده و حتی در خانه هایشان هم اثری از زباله به چشم می خورد. با رشد جمعیت مقامات شهرستان قاهره تصمیم به استخدام شرکت های اروپایی برای رسیدگی به زباله ها شدند.
4- Swastika | سواستیکا
برخلاف نام دلهره آور و فاشیستی، این منطقه در اونتاریو کانادا قرار دارد و یکی از صلح آمیز ترین و آرام ترین مناطق در آمریکای شمالیست. این شهر سال 1908 نزدیک سایت معدنی شکل گرفت و در دهه ی 30 به دلیل وجود نازیسم ها، مشکلاتی برای ساکنان ایجاد شد. جنگ ادامه داشت و اروپا در حال نابودی که مقامات اونتاریو تصمیم به تغییر نام شهر گرفتند به وینستون. اما طولی نکشید که مردم شهر تابلوی نام جدید رو شکستند و تابلوی سواستیکا و تابلوی دیگری با متن "به جهنم برو هیتلر، این اسم را اول انتخاب کردیم" بنا کردند.
5- Roswell | رازول
6- Coober Pedy | کوبر پدی
قدمت این شهر به سال 1915 و زمانی بازمیگردد که یک معدنچی اهل کلرادو به همراه پسر 14 ساله و دوستان خود در جستوجوی طلا به این منطقه رفتند.
کوبر پدی از نظر آب و هوائی بسیار گرم است و مهمترین دلیل اقامت ساکنان آن ، وجود معادن سنگ های نیمه قیمتی مانند عقیق در این شهر است.
امروزه این شهر زیر زمینی یک از مناطق دیدنی و پر بازدید کشور استرالیا محسوب میشود و در آن می توان یک مجموعه کامل شهری را در زیر زمین مشاهده کرد.
همزمان با صدمین سالگرد شناسایی این شهر، با همیدیگر به شهر"کوبر پدی" در جنوب استرالیا سفر کرده و تاریخچه این شهر را بایکدیگر مرور میکنیم.
7- Gibsonton | گیبسونتون
در 27 می سال 1962 میلادی، در معدن این شهر آتش سوزی شد و با اینکه حدود 50 سال از این واقعه می گذرد، اما این معدن همچنان در حال سوختن است. بیشتر ساکنین این شهر در دهه 1980 میلادی پس از اینکه پسربچه ای داخل گودال حیاتی افتاد، از این شهر نقل مکان کردند. اما برخی دیگر به اطراف آن رفتند و به طور کامل شهر را ترک نکردند. بازدیدکننده ها از دیدن چنین منظره ای دهانشان باز می ماند. این شهر هنوز کد شهری ندارد اما بر اساس سرشماری سال 2011 میلادی، هنوز آن را وطن خود می دانند.