آریوس پرواز پارس

آژانس هواپیمایی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عجایب دنیا» ثبت شده است

عجیب و غریب‌ترین آداب و رسوم از سراسر دنیا!!

1. قطع کردن انگشتان

قبیله «دانی»، ساکنان بومی زمین‌های حاصل‌خیز غرب گینه‌ نو هستند. اعضای این قبیله برای نشان دادن اندوه خود در مراسم تدفین، انگشت‌های خود را قطع می‌کنند و سپس صورت خود را به خاک و خاکستر آغشته می‌کنند. آنها انگشتان خود را برای نشان دادن عشق و علاقه به کسی که دوستش داشتند قطع می‌کنند و نزدیکان اصلی فرد فوت شده دست قطع شده خود را همراه با جنازه خاک می‌کنند. این عضو قطع شده نمادی از بدن و روح بازماندگان است که همواره در کنار متوفی خواهد ماند و با او زندگی می کند. تعداد انگشتان قطع شده یک فرد نشان دهنده این است که وی چند نفر را دوست داشته است و در برخی مواقع فرد برای مراسم تدفین همسرش انگشتی برای قطع کردن و اجرای مراسم ندارد!

2. رقص با مردگان

«فامادیهانا» نام یک جشن و رسم است که در اکثر مناطق روستایی و شهری ماداگاسکار برگزار می‌شود اما بیشتر میان اجتماعات قبیله‌ای رایج است. در این مراسم تشییع جنازه، افراد مردگان خود را از دورن تابوت بیرون می‌آورند و دوباره آنها را در پارچه‌هایی نو می‌پیچند و با مردگان در اطراف قبر با پخش موزیک می‌رقصند. در واقع این مراسم ادای احترامی به مردگان و خانواده‌ آنها پیش از رهسپار کردن مردگان به مکان دفن دائمی آنهاست. در این مراسم بستگان فرد فوت شده بهترین لباس‌های خود را به تن می‌کنند و تمامی نزدیکان متوفی نیز دعوت می‌شود. انگیزه اصلی از این جشن و پایکوبی در هنگام دفن مردگان این است که آنها معتقدند فرد فوت شده به سمت خدا بازگشته و مجددا متولد شده است.

3. دستکش مورچه‌ گلوله

این یکی از دردناکترین رسوم در قبایل آمازون است که اگر در این مراسم شرکت نکنید نمی‌توانید مرد شوید. زمانی که پسران به سن خاصی می‌رسند به همراه پسران بالغ دیگر به درون جنگل رفته و مورچه گلوله (نوعی مورچه) می‌یابند. نیش این حشرات بسیار دردناک است. نام آین مورچه‌ها از آنجایی «مورچه گلوله» انتخاب شده است که درد نیش آنها با درد اصابت گلوله به بدن مقایسه شده است. مورچه‌ها پس از جمع‌آوری با نوعی ماده مخدر گیاهی به خواب می‌روند. سپس مورچه‌ها را در حالت خواب ناشی از مواد مخدر داخل یک دستکش بافته شده قرار می‌دهند. این حشرات زمانی که بیدار می‌شوند خود را محبوس در دستکش می‌یابند و بسیار عصبانی و تهاجمی هستند و در این هنگام پسران تازه به بلوغ رسیده باید طی 10 دقیقه این مورچه‌ها را در دستکش نگه داشته و درد آن را تحمل کنند و بعد از 20 مرتبه تکرار این مراسم پسران جوان ثابت می‌کنند که مرد شده‌اند.

4. جنگ گوجه فرنگی توماتینا

بزرگ‌ترین جنگ گوجه فرنگی در جهان که هر ساله در آخرین چهارشنبه ماه اوت در نزدیکی شهر والنسیا در کشور اسپانیا برگزار می‌شود و طی آن ده‌ها هزار نفر از اقصی نقاط جهان در این جشنواره گرد هم می‌آیند تا یکصد تن گوجه فرنگی را در یک نبرد خیابانی به سوی یکدیگر پرتاب کنند. درباره نقطه آغازین این مراسم نظریه‌های زیادی مطرح شده است که معروف‌ترین آن به سال 1945 بازمی‌گردد، زمانی که جوانان شهر تلاش می‌کردند در رژه‌ی موزیسین‌ها، غول‌پیکرها و کله‌گنده‌ها جایی برای خودشان داشته باشند و به همین دلیل یک دعوای تمام عیار در میدان اصلی شهر به راه انداختند و در این گیر و دار یک بازار میوه قربانی خشم و هیاهوی جمعیت شد. مردم آن قدر به طرف همدیگر گوجه‌فرنگی پرتاب کردند که سرانجام نیروی پلیس مجبور به دخالت شد و به نبرد گوجه‌ فرنگی پایان داد. «توماتینا» در سال‌های اوایل دهه‌ی 1950 ممنوع بود، اما شرکت‌کنندگان به این موضوع اهمیتی نمی‌دادند و حتی به قیمت دستگیر شدن هم از پرتاب گوجه‌فرنگی دست برنمی‌داشتند. چند سال بعد ممنوعیت این جشن لغو شد و تعداد شرکت‌کنندگان، و البته تعداد گوجه‌فرنگی‌های قربانی‌شده بیش‌تر و بیش‌تر شد تا به شکل امروزی درآمد.

5. هاکا در نیوزلند

تا حالا رقص قبیله های آفریقایی رو دور آتیش دیدین؟ حرکات خاصی که انجام میدن و اداهایی که درمیارن رو یادتونه؟ باید بگم که اعضای قبیله مائوری تو نیوزلند یه رسم سنتی و قدیمی شبیه به همین حرکات دارن که بیشتر شبیه کُری خوندنِ قبل جنگه، این رسم شامل حرکات عجیبی مثل غرولند کردن زیر لب، حرکات عجیب صورت، صداهای عجیب و غریب، حرکت دادن زبون و پایکوبی کردن میشه و در زمان های قدیم برای ایجاد ترس و وحشت در دل دشمن انجام می شده، هرچند که کاربردهای دیگه ای هم داشته، مثل صلح کردن، خوش آمدگویی و نشون دادن احترام. افرادی که این رسم رو از نزدیک دیدن، نظرشون اینه که این حرکات عجیب، نوعی از هنر بومی و قبیله ای و یادآور شکل ابتدایی نمایشه، البته در حال حاضر این رسم بیشتر در هنگام شروع بازی های ملی، به خصوص بازی های فوتبال و راگبی انجام میشه.

6. بایانیهان در فیلیپین

این رسم تا حدودی شبیه به رسم کوچ کردن عشایر ایرانیِ، با این تفاوت که در فیلیپین، مردم به معنای واقعی، خونه هاشون رو جابجا می کنن و همسایه ها و افراد فامیل کمک می کنن تا این کار راحت تر انجام بشه، بهتره بدونین که در اکثر مواقع این کار برای فرار از سیل یا بلایای طبیعی دیگه انجام میشه، اما گاهی هم بخاطر از دست ندادن یه همسایه خوبه که از اونجا کوچ کرده، ناگفته نمونه که در قدیم این کار، بهتر و بیشتر انجام می شد، چون در اون زمان خونه ها از نی و بامبو ساخته می شد و بسیار سبک تر بود.
۲۰ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آریوس پرواز

عجیب ترین شهر های دنیا را بشناسیم

1- Miyake-jima | میاکجیما

تمامی اهالی جزیره ی میاکجیما مجبورند همیشه یک ماسک ضد گاز همراه خود داشته باشند تا در صورت لزوم از آن استفاده کنند. اما چرا؟

جزیره ی میاکجیما یکی از جزایر آتشفشانی ایزو است که در جنوب شرقی کشور ژاپن قرار دارد. ساکنین جزیره ی میاکجیما زندگی بسیار خطرناکی دارند. آتشفشان های این جزیره در طول یک قرن گذشته، شش بار فوران کرده اند اما مواد مذاب تنها خطری نیست که جان اهالی این جزیره را تهدید می کند. کوه های آتشفشانی جزیره ی میاکجیما همیشه، حتی زمانی که در حال فوران نیستند، مقادیر زیادی گاز سمی سولفور دی اکسید منتشر می کنند.

در سال ۲۰۰۰، فوران شدید کوه اویاما باعث شد که همه ی مردم جزیره را تخلیه کنند. این فوران با ۱۷۰۰۰ زلزله همراه بود! میزان گازهای سمی منتشر شده فوران کوه اویاما به حدی بود که برای چهار سال و نیم، ورود به جزیره ممنوع اعلام شده بود.

بالاخره در سال ۲۰۰۵ به مردم اجازه داده شد که به محل زندگی شان بازگردند. حدود ۲۸۰۰ نفر از ۳۶۰۰ ساکن اصلی جزیره تصمیم گرفتند که به شهرشان بازگردند. با این حال هنوز هم یک سوم جزیره غیر قابل سکونت است.

سال هاست که هر گونه پرواز به جزیره ی میاکجیما از طرف حکومت ژاپن ممنوع شده است. در سال ۲۰۰۵، حمل ماسک ضد گاز برای تمامی شهروندان جزیره اجباری شد. در سراسر جزیره آژیرهای خطر کارگذاشته شده اند که هنگام خطرناک شدن میزان گازهای سمی به صدا درمی آیند. پزشکان حکومت ژاپن هم همیشه ساکنین را معاینه پزشکی می کنند.

اما با وجود خطرهای بسیار، جزیره ی میاکجیما، جاذبه ی توریستی بزرگی به حساب می آید. دیدن خانه های متروکه، ماشین های خاک گرفته، ساختمان های نیمه ذوب شده و مواجه شدن با صحنه هایی مثل عکس زیر، برای هر کسی جذاب و جالب است./۱نفر.


2- Longyearbyen | لانگیربین

اجساد در این جزیره تجزیه نمی‌شوند. یعنی تمام اجساد دفن شده در لانگیربین کاملا دست نخورده باقی می‌مانند و هیچ  تجزیه‌ای روی آنها صورت نمی‌گیرد. حتی دانشمندان قسمتی از بدن مردی را که در آنجا دفن شده بود را خارج کرده و توانستند ویروس آنفلوآنزا که در آن زمان شایع و موجب مرگ او شده بود را دست نخورده بیابند.

افراد بیمار یا رو به مرگ به سرعت و به صورت هوایی یا دریایی به بخش دیگری از نروژ منتقل می‌شوند تا بتوانند روزهای آخر عمر خود را بگذرانند.

نکته دیگر اینکه تعداد خرس‌های قطبی این شهر نیز بسیار زیاد است به طوریکه با تعداد ساکنین می‌توان آن را برابر دانست. مردم اجازه دارند برای دفاع شخصی به این خرس‌ها تیراندازی کنند. اما با این حال شکار خرس قطبی در این شهر ممنوع است. جالب این است که این خرس‌ها هم پس از مرگ باید به مکانی دیگر برای دفن شدن فرستاده شوند.

چند مورد مشابه:

کان‌ها و شهر‌های مرگ ممنوع دارای پیشینه‌ تاریخی هستند. تاریخی که مبدا آن به قرن پنجم پیش از میلاد می‌رسد زمانیکه ورود مرگ به سرزمین‌های مذهبی در جزایر دلوس یونان ممنوع بوده است...

تاریخی که بعد از قرن‌ها، کم و بیش در شهر‌ها و روستا‌های جهان عصر حاضر خود را به همان قدرت نشان می‌دهد.

ژاپن کشوری با عقاید بودایی: جزیره کوچکی به نام ایتزوکوشیما دارد. مردمان این جزیره بر اساس عقاید شینتو، ایتزوکوشیما را یک مکان مقدس می‌دانند و در حفظ و  نگهداری پاک آن توجه ویژه می‌کنند. راهبان معبد برای حفظ این جزیره مقدس به سختی کار می‌کنند تا مطمئن شوند هیچ مرگی در آنجا به وقوع نمی‌پیوندد.

هیچ مرگ یا تولدی از سال 1878 در نزدیکی معبد اجازه‌ نداشته و زنان باردار وقتی به وضع حمل خود نزدیک می‌شوند اجازه‌ رفت و آمد به آنجا را ندارند. همینطور افراد مسن و یا کسانی که مبتلا به بیماری حاد یا لاعلاجی باشند. چرا که همچنان مرگ در ایتزوکوشیما ممنوع است.

جزیره کوچک ایتزوکوشیما-ژاپن

نمونه دیگر شهر کوچکی به نام فالسیانو دل ماسیکو در جنوب ایتالیا است. البته اینجا داستان کمی فرق می‌کند. مردم اجازه مردن ندارند، نه به خاطر اعتقادات مذهبی یا  شرایط محیطی... بلکه دیگر جایی برای دفن مردگان وجود ندارد.

به همین خاطر شهردار آنجا اعلام کرد، شهروندان اجازه ندارند تا احداث مکانی جدید برای گورستان به سرای باقی بشتابند.

آنها باید مرگ و میرشان را به تاخیر بیاندازند، تا شهردار بتواند فکری به حال گورستان جدید بکند. شاید مردم آنجا بتوانند چیزی از روستائیان توراجا در اندونزی یاد بگیرند. جادویی که مرگ را در اطراف شهرشان برای مدتی سرگردان نگه دارد

شهر کوچک، فالسیانو دل ماسیکو در جنوب ایتالیا

دستور مرگ ممنوع برای مردم سارپونکس، روستایی زیبا در جنوب غربی فرانسه نیز از جانب شهردار آنجا صادر شده است. البته این تصمیم نیز پس از برگزاری جلسه‌ در دیوان اداری و تصویب طرح "توسعه گورستان" اعلام شد.

البته او مرگ را به طور کامل منع نکرده است، بلکه اعلام نمود کسانی که به خودشان اجازه مردن بدهند به شدت تحریم خواهند شد البته هنوز مشخص نیست این تحریم دقیقا شامل چه چیزی می‌شود.

به نظر شما چگونه می‌شود یک فرد مرده را تنبیه کرد؟ اما این اعلان شهردار مردم سارپورنکس را نگران کرده است. سوال آنها این است که؛ اگر بمیرم چه به سرم می‌آورند؟ ما هم نمی‌دانیم.

قدس به سختی کار می‌کنند تا مطمئن شوند هیچ مرگی در آنجا به وقوع نمی‌پیوندد.

هیچ مرگ یا تولدی از سال 1878 در نزدیکی معبد اجازه‌ نداشته و زنان باردار وقتی به وضع حمل خود نزدیک می‌شوند اجازه‌ رفت و آمد به آنجا را ندارند. همینطور افراد مسن و یا کسانی که مبتلا به بیماری حاد یا لاعلاجی باشند. چرا که همچنان مرگ در ایتزوکوشیما ممنوع است.

3- Garbage City | شهر زباله

قاهره دارای 8 میلیون نفر جمعیت است . بسیاری از زباله شهرستان توسط مردم جمع آوری می شود .

نزدیک به 100 سال است که نیروی غیر رسمی زباله ها را در سطح شهر را جمع آوری ، مرتب ، بازیافت ، فروش می کنند . زندگی آنها با زباله یکی شده و حتی در خانه هایشان هم اثری از زباله به چشم می خورد. با رشد جمعیت مقامات شهرستان قاهره  تصمیم به استخدام شرکت های اروپایی برای رسیدگی به زباله ها شدند.

منطقه ایست در جنوبی ترین قسمت منشیات ناصر در قاهره. بزرگترین مکان زندگی برای افرادی که زباله جمع آوری می کنن و بازیافت زباله ها نیز مهم ترین راه برای امرار معاش زاغه نشین هاست. نیازی به گفتن نیست که اینجا جز فقیرترین نقاط قاهره است

4- Swastika | سواستیکا

برخلاف نام دلهره آور و فاشیستی، این منطقه در  اونتاریو کانادا قرار دارد و یکی از صلح آمیز ترین و آرام ترین مناطق در آمریکای شمالیست.  این شهر سال 1908 نزدیک سایت معدنی شکل گرفت و در دهه ی 30 به دلیل وجود نازیسم ها، مشکلاتی برای ساکنان ایجاد شد. جنگ ادامه داشت و اروپا در حال نابودی که مقامات اونتاریو تصمیم به تغییر نام شهر گرفتند به وینستون. اما طولی نکشید که مردم شهر تابلوی نام جدید رو شکستند و تابلوی سواستیکا و تابلوی دیگری با متن "به جهنم برو هیتلر، این اسم را اول انتخاب کردیم" بنا کردند.

5- Roswell | رازول

این شهر را که در نیومکزیکو قرار دارد، به خاطر حادثه ای که سال 1947 اتفاق افتاد می شناسند. طرفداران UFO بر این باورند که در این سال سفینه ای فرود آمد و سوارانش توسط نظامی ها دستگیر شدند.
شهری ایده آل و مناسب برای طرفداران UFO و بیگانگان فضایی.گفته می شود در تابستان سال 1947 میلادی، یک سفینه فضایی در روزول سقوط کرده است. این اتفاق سرنوشت این شهر را برای همیشه تغییر داد. به قدری حضور بیگانگان در این شهر همه گیر شده است که حتی مک دونالد نیز فروشگاه خود را به شکل بشقاب پرنده ساخته است. خیلی از فروشگاه های این شهر همچون سفینه فضایی هستند. موزه و مرکز تحقیقات بین المللی نیز در این شهر برای سفینه های فضایی و موجودات کره های دیگر وجود دارد.

6- Coober Pedy | کوبر پدی

جنوب استرالیاست، روستایی نزدیک معدن عقیق که جای زندگی نیست و به دلیل قرار گرفتن در میانه ی صحرایی، تابستان زندگی در این روستا غیر قابل ممکن است. به این دلیل معدن کاوان همه چیز را زیر زمین ساختند. خانه هایی که تمام سال دمای مناسب دارد و نیازی به تهویه هوا ندارد.
این شهر دورافتاده محل اقامت 3500 نفر از افراد جهان با 45 ملیت مختلف است که اکثریت آنها در سال 1960 از کشورهای اروپایی به کوبر پدی وارد شدند.
قدمت این شهر به  سال  1915 و زمانی بازمی‌گردد که یک معدنچی اهل کلرادو به همراه  پسر 14 ساله‌ و دوستان خود در جست‌وجوی طلا به این منطقه رفتند.
کوبر پدی  از نظر آب و هوائی بسیار گرم  است و مهمترین دلیل اقامت ساکنان آن ، وجود معادن سنگ های نیمه قیمتی مانند عقیق در این شهر است.
امروزه این شهر زیر زمینی یک از مناطق دیدنی و پر بازدید کشور استرالیا محسوب می‌شود و در آن می توان یک مجموعه کامل شهری را در زیر زمین مشاهده کرد.
همزمان با صدمین سالگرد شناسایی این شهر، با همیدیگر به شهر"کوبر پدی" در جنوب استرالیا سفر کرده و تاریخچه این شهر را بایکدیگر مرور می‌کنیم.

7- Gibsonton | گیبسونتون

چند ده سال بود که شهر گیبسونتون که با نام مستعار Showtown نیز شناخته می شود، بهترین محل برای بازنشسته ها و اقامتگاه زمستانی برای برگزارکننده های سیرک و کارناوال ها به شمار می رفت. مجسمه بزرگی از یک چکمه بزرگ در این شهر وجود دارد که به منظور بزرگداشت یکی از ساکنین پیشین این شهر یعنی ال توماینی است. او غول سیرک بوده و شماره پای 27 داشته است. این شهر به برگزارکننده های سیرک اجازه می دهد تا کانتینرها و فیل های خود راروی چمن ها رها کنند. در فاصله کوتاهی از تمپا، گیبسونتون همچنین میزبان انجمن مستقل نمایش بین المللی نیز هست.
8-    سوپیلین – استونی

در 27 می سال 1962 میلادی، در معدن این شهر آتش سوزی شد و با اینکه حدود 50 سال از این واقعه می گذرد، اما این معدن همچنان در حال سوختن است. بیشتر ساکنین این شهر در دهه 1980 میلادی پس از اینکه پسربچه ای داخل گودال حیاتی افتاد، از این شهر نقل مکان کردند. اما برخی دیگر به اطراف آن رفتند و به طور کامل شهر را ترک نکردند. بازدیدکننده ها از دیدن چنین منظره ای دهانشان باز می ماند. این شهر هنوز کد شهری ندارد اما بر اساس سرشماری سال 2011 میلادی، هنوز آن را وطن خود می دانند.  

۰۶ دی ۹۵ ، ۱۲:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آریوس پرواز